از بزرگمهر بشیریه: خروش ناامنی در شهر؛ بی‌فایدگی مجازات در بحران اقتصادی

تصویر
خروش ناامنی در شهر؛ بی‌فایدگی مجازات در بحران اقتصادی

بزرگمهر بشیریه

همان اندازه که پیش‌بینی و اِعمال مجازات در شرایط عادیِ اجتماعی می‌تواند مؤثر باشد، در حالت بحران بی‌تأثیر است. به حرف ساده، خلاف این استنباطِ ظاهری که مجازات، ابزاری برای زمان بحران است، اتفاقاً در دوران سکون و آسایش بهتر به کار می‌آید. وقتی اوضاع و احوال جامعه، بسامان باشد، از مجرم پرسیده می‌شود که چرا با وجود مساعد بودن وضعیت، مرتکب جرم شدی و او اگر پاسخی مناسب نیابد، کیفرش، برای او و دیگران، محرکِ بازدارنده‌ای محسوب می‌شود.
از سوی دیگر، آن هنگام که بحران یا فروپاشیِ اجتماعی و اقتصادی، گلوی جامعه را به سختی می‌فشارد و خروشِ خَش‌دارِ نا امنی در معابر شهر می‌پیچد، مجازات کاراییِ معمول خود را از دست می‌دهد. در شرایط این چنینیِ ایران امروز، سیاست جناییِ تقنینیِ شلخته و خلاصه شده در سیاست کیفری، از یک سو قانون کاهش مجازات حبس را تصویب می‌کند و از سوی دیگر، با افزایش قابل توجه نرخ سرقت‌های خیابانی و زورگیری‌های مسلحانه، به فکر تشدید مجازات مرتکبین می‌افتد. سیاست جناییِ قضاییِ بلاتکلیف هم نمی‌داند برای سارقینِ بی‌باکِ گاه نیازمند و گاه حریصِ ایجادکنندۀ ترس، دستور مجازات دهد یا از سوی شاکیان طلب بخشش نماید. حالا با این نرخ افراطی و عریان بزهکاری، حتی امیل دورکیم هم دیگر جرم را یک پدیده بهنجار تعریف نمی‌کند. تقریباً هفته‌ای نیست که در خبر یا از آشنا، مطلع یک سرقت خیابانی نشویم؛ این میزان از بزهکاری به شیوه‌های رعب‌آور در خلوت و جلوت، نشان از گستاخی مجرمینی است که بیمِ تشدیدِ تجری آن‌ها در آتیه لحظه به لحظه بیشتر می‌شود. پدیدۀ مذکور، لزوماً به معنای نامناسب بودن کیفرهای موجود نیست، بلکه می‌تواند از بی‌فایدگیِ ذاتیِ نهاد کیفر یا حداقل رویۀ اجرایی آن در اوضاع و احوالِ نابسامان حکایت کند. از این روی، ظهور و بروزِ ضعف یا منفعت‌طلبی و یا هر دو در سیاستگذاری‌های عمومی، موجب ناکارامدی کیفر می‌شود. همان امری که پیشگیری اجتماعی را به ورطۀ فنا می‌کشاند و پیشگیری وضعی را نیز حتی با تمام قوا، از مقابلۀ با بزهکاری ناتوان می‌کند. این تفسیر، تعبیرِ دیگری از آخرین حربه بودنِ حقوق کیفری می‌باشد؛ حقوق کیفری گاهی به علت موازینِ حقوقی، آخرین گام است و گاه اینگونه به سبب بی‌فایده بودن به انتهای صف فرستاده می‌شود و بدین سان، وظیفه‌گرایی و پیامدگرایی، بس جالب، به یکدیگر پیوند می‌خورند.



تصویر از وبسایت: www.hindustantimes.com

یادداشت

تاریخ نگارش: ۱۴۰۳/۰۳/۱۰

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت و محتوای آن متعلق به موسسه مطالعاتی بشیریه است.